نقش زنان در هخامنشیان

عود سوزی بزرگتر از معمول یافت شده که تقلیدی است آگاهانه از مجلس بارشاهی در تخت جمشید، با این تفاوت که بجای مرد خدمتگذارسطل به دست تخت جمشید در اینجا زنی خدمتگذار نقش شده است. این زن نیز مانند خدمتگذاران منقوش بر پارچه پازیریک لباسی چیندار بر تن و کلاهی کنگره دار بر سر دارد. در مهرهای زیادی، زنان ایرانی با لباس چیندار دیده میشوند. مثلا بر مهری که در لندن نگهداری میشود زنی را میبینیم که گل نیلوفر بدست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است. در مهر دیگری در آکسفورد، مردی ایرانی با لباس سوارکاری و باشلق روی چارپایه ای نشسته و در مقابل وی زنی با لباسی دیگر، جام بدست در حال پذیرایی است و بالاخره در مهری در تورنتو، زنی در حال حمل یک مجموعه کامل وسیله نوشیدن،یعنی غرابه، جام و ملاقه است.


در میان گنجینه جیحون نیز به تعداد زیادی از نقشهای زنان بر میخوریم. در فضای داخلی در یک قوطی نقره ای کوچک، زنی با همان لباس معمول و مردی با لباس سوارکاران ایرانی نقش شده است. در تعدادی از ورقهای زرین که شاید همانند کلیساهای زیارتی ارتودوکس و کاتولیک امروزی مخصوص نذر و نیاز بوده، زنهای گل نیلوفر بر دست نقش شده است. در دو مهر انگشتر دیگر در هر کدام زنی نشسته به چشم میخورد که گل یا پرنده ای در دست دارد. به این ترتیب این حالت در تصویر زنان حالتی معمول و گسترده بوده است. در مهری که امروز در لندن نگهداری میشود به وضوح پیداست که پرنده ای که اغلب در نقش زنهای نشسته به چشم میخورد، به هیچ وجه برای قربانی کردن در راه خدایان نیست.


در تصویری دیگر، زنی نشسته در حال دادن پرنده کوچکی به دخترش برای بازی است. به این ترتیب میبینیم که بیشماری نقش زن عصر هخامنشی وجود دارد که در آنها از نظر لباس و کلاه و زیورآلات فرقی میان زن و مرد به چشم نمیخورد 

 


در میان وسایل آرایش، سرمه دانهایی از برنز یافت شده که اغلب به شکل یک زن ساخته شده است. نمونه مجموعه خصوصی فروغی از زیبایی خاصی برخوردار است. از پشت سر زن، گیسوان بلندی آویخته است و بر گردن، گردنبند پهنی از مروارید دارد. دسته کلاهک سرمه دان که به شکل پایه مبل ساخته شده، برای آسانی کار کمی بلندتر گرفته شده و روی آن یک پرنده نشسته است. سرمه دان برنزی مشابهی، البته با ظرافتی کمتر، در موزه آشمولین آکسفورد نگهداری میشود. همان زلف بر شانه افتاده، اینبار بسیار دقیق بافته شده و چینهای پشت لباس، طبق قاعده به صورت قوسهای مکرر افقی آویزان است. سرمه دان دیگری که از گوزنی در کیش به دست آمده، دارای روکشی از نقره بوده است. در این نمونه، هم لباس چیندار هخامنشی تکرار شده و تندیس موی کوتاه مجعدی دارد. همین لباس بر تن بانوان متشخص و ندیمه هایشان بر پارچه ای گوبلن نقش شده که در جنوب روسیه در گورکان پازیریک پیدا شده است. برای لباس خانمها در مقایسه با لباس ندیمه هایشان پارچه بیشتری بکار رفته است. این تفاوت را میتوان از حاشیه های کنار لباسها و نقش آستینها تشخیص داد.


به کلاه کنگره داری اشاره میکنیم. روی این کلاه، چادری نیز پوشیده است. به زنانی با این پوشش و لباس اغلب در مهرها بر میخوریم. نمونه بسیار زیبایی امروز در موزه پاریس نگهداری میشود. ظاهرا مجلس بار در تخت جمشید، مدل این مهر قرار گرفته است. درست به همان شکل که شاه در بار نشسته است. در این مهر، زنی بلند پایه بر صندلی تخت مانندی که پشتی مرتفعی دارد نشسته، پاهایش را روی چارپایه ای گذارده و گل نیلوفری در دست دارد. لباس این زن، لباس دربار هخامنشی است، کلاهش شبیه تاج است که چادری روی آن انداخته اند. تصویر این بر خلاف تصور معمول از آن یک الهه نیست، بلکه زن بلند پایه ای است که با رفتاری درباری خواسته تا اعتبار و درجه خود را بالا برد. در مقابل او ندیمه ای با موی بافته بلند ایستاده و پرنده ای در دست دارد. این پرنده با یک شیئی زینتی، یا وسیله ای برای بازی و شاید هم پرنده ای زنده، مثل قناری برای وقت گذرانی یک خانم سرشناس است.


 

مدت زیادی است که میدانیم، در هیچ یک از نگاره های بی شمار تخت جمشید و شوش و پاسارگاد، هیچ زنی به تصویر کشیده نشده است. باستان شناسان حفار در قطعه ای شکسته از یک آجر لعابدار که از بنایی ایرانی در بابل بدست آمده، چهره زنی را میبینند که با رنگ سفید نقاشی شده است. قطعه آجری از شوش، دست سفید مزین به دستبند را نشان میدهد که نیزه ای را حمل میکند. البته این دست نمیتواند از آن زنی باشد. حتی گفته شده که ایرانیها هیچ زنی را نقش نکرده اند. اما ما طبعا باید به اسنادی که به تصادف بدست می آیند، بهاء بدهیم. ظاهرا زن در چارچوبی که برنامه های بزرگ امپراطوری و قدرت فرمانروایی آنرا به نمایش در می آورد، نقشی نداشته است. اما در میان آثار هنری کوچک به نقشهای بی شماری بر میخوریم که به کمک آنها میتوان به تصویر کاملی از ظاهر زنان امپراطوری بزرگ ایران دست یافت.


نخستین موضوعی که بیدرنگ جلب توجه میکند، لباس زنان است که همان لباس چیندار هخامنشی و همان کلاهی است که مردها بر سر دارند. سرپوش کنگره دار بیشتر به چشم میخورد. از آنجا که مردان نیز از زیورآلات و جواهر زیادی استفاده میکردند، از این طریق تشخیص مرد و زن بسیار دشوار میشود. حتی عناصر زینتی مانند بدست گرفتن نیلوفر نیز در تصویر زنان و مردان مشابه است. علاوه بر این معلوم میشود که در سراسر امپراطوری از (مد) واحدی پیروی میشده است. ظاهرا زنان اشراف، چشم به دربار در تخت جمشید داشته اند و میکوشیدند از لباس پربهای درباری تقلید کنند. برای نمونه به نگاره ای از سنگ آهک که از مصر بدست آمده و امروز در موزه بروکلین نگهداری میشود، اشاره میکنیم. این نگاره زنی را با لباس چیندار هخامنشی نشان میدهد. چینهای افقی جلوی لباس و پارچه ای که به (خورد) چینها داده شده و تشکیل قوسهای مکرر را داده است، به وضوح همانی است که در لباس هخامنشی و در نگاره های تخت جمشید میبینیم. این لباس، برش زیبایی دارد و در قسمت پشت، تا زمین آویخته است.


آستینها نیز برشی گشاد و آویخته دارد. دستهای نگاره در جلو به هم گره خورده و گردنبندی چند ردیفه از مروارید، مانند گردنبندی که از پاسارگاد بدست آمده، بر گردن دارد. حلقه های بزرگی زینت بخش گوشها شده و موها را نواری با نقش نیلوفر، نگه داشته است. این نوار، همانی است که اسلحه دارهای شاه در بیستون بر سر دارند. در آرایش مو نیز تقلید از آخرین (مد) نگاره های تخت جمشید را شاهدیم.


همین آرایش در سری که از تخت جمشید بدست آمده، وجود دارد. این سر به تقلید از سنگ لاجورد، لعابی به رنگ آبی دارد. چشمها و ابروها از لعاب شیشه ای و به رنگی دیگر ساخته شده است. این سر میتواند از آن یک زن باشد. همچنین سری از سنگ آهک که در مسجد سلیمان پیدا شده یا سر دیگری از گل پخته از شوش ممکن است مربوط به یک زن باشد.

شیر زنان پارسی در دوران هخامنشی

آتوسا : ملکه بیش از بیست وهشت کشور در زمان امپراطوری داریوش بزرگ.


 

هرودوت(تاریخ نویس یونانی)، از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشگرکشی های داریوش، یاور فکری و روحی داریوش بزرگ دانسته است. چندین نبرد و لشگرکشی مهم تاریخی ایران به گفته هرودوت، به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است .


 

 


 

آرتمیس : نخستین و تنها زن دریا سالار جهان تا به امروز.


 

او به سال 480 پیش از میلاد، به مقام دریا سالاری ارتش شاهنشاهی خشایارشاه رسید و در نبرد ایران و یونان، ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت میکرد .


 

تاریخ نویسان یونان، او را در زیبایی، برجستگی و متانت، سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند .


 

 


 

یوتاب : سردار زن پارسی که خواهر آریوبرزن، سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر، همراه آریوبرزن، فرماندهی بخشی از ارتش را به عهده داشته است.


 

او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست. ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و اسکندر از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد .


 

از او به عنوان شاه آتروپاتان نیز یاد شده است. با اینهمه، هم یوتاب و هم آریوبرزن در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند .


 

 


 

کاساندان : پس از شاهنشاه ایران، او نخستین شخصیت قدرتمند سرزمین پارس بوده است. کاساندان تحت نام ملکه بیست و هشت کشور در کنار همسرش کوروش کبیر، حکمرانی میکرده است .


 

 


 

آریاتس : یکی از سرداران مبارز هخامنشی بوده است . مورخین یونانی در چند کتاب، نامی کوتاه از وی به میان آورده اند .


در دوران شاهنشاهی هخامنشی، زنانی بوده اند که در چندین مورد، بالاتر از مردان قرار داشته اند. نمونه های بارز آن، کتیبه های تخت جمشید یا دریا سالاری بانو (آرتمیس) است .

داریوش بزرگ برای بنا نهادن کاخهای پارسه، از زنان به عنوان یکی از مهمترین نیروهای کاری استفاده میکرد. به شکلی که در چندین مورد کتیبه بدست آمده، نوشته شده است که زنی در اینجا مسئول بیش از صد نفر کارگر مرد بود و یا زنی دیگر به دلیل مهارت شغلی اش، حقوقی معادل سه مرد، دریافت میکرده است. یا در کتیبه ای دیگر آمده که زنان کارگر باردار در ساختن پارسه از حقوق شاهنشاهی برای استراحت و بارداری استفاده میکردند .

(سات اسپ) یکی از خویشاوندان دربار شاهنشاهی هخامنشی بود که به دلیل تجاوز به دختر باکره ای، به مرگ محکوم شد. سپس مادر وی نزد شاه رفت و شفاعت پسر را نمود. شاهنشاه ایران فرمان داد که اگر نمیخواهی او اعدام شود باید دور آفریقا را با کشتی بگردد و ماجرای آنجا را به رشته تحریر در آورد.

ولی او از ترس بیابانهای آفریقا و سفرهای دراز دریایی از سفر پرهیز کرد و به دروغ، پس از مدتی وانمود کرد که آفریقا را کامل دیده است. ولی داستانهای او با دید بزرگان پارسی، خیالی شناخته شد و در نهایت وی به جرم تجاوز به دوشیزه ای پارسی، به دار آویخته شد